معنی سنگ کوارتز
حل جدول
لغت نامه دهخدا
کوارتز. (فرانسوی، اِ) ماده ای است به فرمول sio2 که دارای سختی بالنسبه زیاد است (سختی آن 7 است) و بر روی شیشه خط می اندازد. وزن مخصوصش 2/65 است و در حقیقت یک سیلیس (انیدرید سیلیسیک) خالص است که در دستگاه رومبوادریک متبلور می شود و شکل متداول آن منشور شش وجهی است که دو قاعده ٔ آن دو هرم مسدس القاعده می باشد. کوارتز عنصر اصلی سنگهای آذرین است. بلورهای کوارتز را معمولاً «دُرِّ کوهی » می نامند. (از فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(کُ) [فر.] (اِ.) ماده ای است به فرمول 2 Sio که دارای سختی بالنسبه زیاد است (سختی آن 7 است) و بر روی شیشه خط می اندازد. شکل متداول آن منشور شش وجهی است که دو قاعده آن دو هرم مسدس القاعده می باشد. کوارتز عنصر اصلی سنگ های آذرین اسید است. بلورهای کوارت
فرهنگ عمید
کانی شفافی که از شیشه سختتر است و در جواهرسازی، ساعتسازی، ساختن وسایل نوری و الکترونی به کار میرود،
سنگ
(زمینشناسی) مادۀ سفتوسخت که جزء ساختمان پوستۀ جامد زمین است و اغلب دارای مواد و عناصر معدنی است،
قطعۀ سنگ یا فلز به مقدار معین که با آن چیزی را در ترازو وزن کنند، سنگ ترازو، سنجه،
[قدیمی] مقیاسی برای اندازهگیری آب جاری، معادل حجم آبی که در ثانیه از قنات یا رودخانه جاری شود و مقدار آن مختلف است،
(پزشکی) جسم سخت و سفت بهصورت شن و سنگریزه که از رسوب مواد مختلف در بعضی از اعضای بدن مانند کلیه و مثانه و کیسهصفرا تشکیل میشود،
وزن،
[قدیمی، مجاز] قدر،
وقار: مردی گزید راد و خردمند و پیشبین / بارای و با کفایت و باسنگ و باوقار (فرخی: ۱۹۱)،
* سنگ آتش: (زمینشناسی) نوعی سنگ سخت به رنگ سیاه یا قهوهای که از اصطکاک آن با آهن جرقه تولید میشود و پیش از اختراع کبریت بهوسیلۀ آن آتش میافروختند، سنگ آتشزنه، سنگ چخماق،
* سنگ آذرین: (زمینشناسی) سنگی که از سرد شدن و انجماد مواد مذاب درون زمین تشکیل میشود، سنگ آتشفشانی، احجار آذرین،
* سنگ آس: (زمینشناسی) [قدیمی] = آس۱
* سنگ آسمانی: (نجوم) سنگی که از آسمان به زمین فرود آید، قطعهای از سنگ که از فضای خارج جو به زمین سقوط کند،
* سنگ آسیا: (زمینشناسی) = آس۱
* سنگ آهک: سنگی سفید که از آن آهک تهیه میکنند، آن را در کورههای مخصوص تا ۹۵۰ درجۀ سانتیگراد حرارت میدهند تا آهک بهدست آید، کربنات کلسیم،
* سنگ پا: (زمینشناسی) نوعی سنگ سوراخسوراخ بسیار سخت است که در حمام چرک پا را با آن پاک میکنند، سنگ خاز، سنگ سودا،
* سنگ پادزهر: [قدیمی] نوعی سنگ که از کیسۀ صفرای بز کوهی یا گاو کوهی بهدست میآوردند و آن را بهطور خوراکی یا مالیدنی در مداوای سَمخوردگی و معالجۀ سم حشرات گزنده به کار میبردند، زهرمهره، حجرالسم، حجرالتیس،
* سنگ جهنم: (شیمی) [منسوخ] = نیتراتدارژان
* سنگ چاپ: (زمینشناسی) نوعی سنگ آهکی به رنگ خاکستری یا زرد که از دانههای ریز تشکیل شده، به خوبی جلا و صیقل میپذیرد، چربی را جذب میکند و در چاپخانههای سنگی برای چاپ کردن اوراق به کار میرود،
* سنگ خارا: (زمینشناسی) = خارا
* سنگ خاز: (زمینشناسی) [قدیمی] = * سنگ پا
* سنگ زر: [قدیمی] = محک
* سنگ سلیمانی: ‹سنگ سلیمانیه› (زمینشناسی) نوعی کوارتز شبیه عقیق که دارای رگههای سیاهوسفید است و مانند سنگهای قیمتی در ساختن زینتآلات به کار میرود، حجر باباغوری،
* سنگ سماک: ‹سنگ سماق› (زمینشناسی) سنگی سخت که خوب صیقل میگیرد و به رنگهای سرخ، سبز، قهوهای، خاکستری، درمیآید و برای ساختن ستونهای سنگی و مجسمه و اشیای دیگر به کار میرود، گاه در آن ریزههای کوارتز و فلدسپات نیز دیده میشود، پرفیر،
* سنگ شجری: (زیستشناسی) [قدیمی] = مرجان
* سنگ صبور:
سنگ سخت و عظیم که در یک جا ثابت و پابرجا باشد و حوادث روزگار را تحمل کند و از آن به بردباری و شکیبایی مثل میزنند،
سنگی افسانهای که مردم درد دل خود را برای او بازگو میکردهاند،
* سنگ صفرا: (پزشکی) سنگی که از رسوب املاح صفراوی در کیسۀ صفرا تشکیل میشود،
* سنگِ فسان: (زمینشناسی) [قدیمی] = سان۴
* سنگ کلیه: (پزشکی) سنگی که از ترکیب اسیدهای ادرار با مواد معدنی در کلیه تشکیل میشود،
* سنگ گچ: (زمینشناسی) نوعی سنگ که در طبیعت به حالت بیشکل وجود دارد و از حرارت دادن آن گچ بهدست میآید، سولفات کلسیم،
* سنگ لاجورد: (زمینشناسی) از سنگهای معدنی به رنگ آسمانی یا آبی پررنگ که در قدیم از آن جام و پیاله و پارهای زینتآلات میساختند و کوبیده و گَردشدۀ آن در نقاشی به کار میرفت،
* سنگ لوح: (زمینشناسی) نوعی سنگ به رنگ خاکستری که به ورقههای نازک شکافته میشود، پلمهسنگ، تختهسنگ،
* سنگ محک: = محک
* سنگ مردار: [قدیمی] = مردارسنگ
* سنگ مرمر: (زمینشناسی) = مرمر
* سنگ مغناطیس: (زمینشناسی) = مغناطیس
* سنگ هرکاره: (زمینشناسی) [قدیمی] نوعی سنگ که به آسانی تراشیده میشود و خوب شکل میگیرد و اغلب از آن هرکاره (دیگ سنگی) و سرقلیان و اشیای دیگر میسازند،
* سنگوسبو: [قدیمی، مجاز] دو چیز ضد و مخالف یکدیگر نظیر سنگ و شیشه یا آتش و پنبه: چشم اگر با دوست داری، گوش با دشمن مکن / عاشقی و نیکنامی سعدیا سنگوسبوست (سعدی۲: ۳۵۲)،
* سنگ یده: [قدیمی] = یده
فارسی به انگلیسی
فارسی به آلمانی
Quarz [noun]
واژه پیشنهادی
دُر کوهی
فرهنگ فارسی هوشیار
گویش مازندرانی
سنگ
معادل ابجد
764